سرگرمی | تفریحی | اخبار | طنز

وب سایت سرگرمی تفریحی اخبار روز و بیوگرافی کامل بازیگران سینما

سرگرمی | تفریحی | اخبار | طنز

وب سایت سرگرمی تفریحی اخبار روز و بیوگرافی کامل بازیگران سینما

وب سایت سرگرمی تفریحی اخبار روز و بیوگرافی کامل بازیگران سینما

کلمات کلیدی

زنگ تفریح

عکس روز نشنال جئوگرافیک؛

دانستنی‌ های جالب

معرفی اپلیکیشن و بازی

اپلیکیشن و بازی

۱۲ سنت جالب و باورنکردنی قبایل آفریقایی

معروف‌ترین شهرهای متروکه

شهرهای متروکه

روش های بیدار شدن از خواب قبل از اختراع ساعت زنگدار

روش های بیدار شدن از خواب

شتاب دهنده ها «بابالنگ دراز» نیستند!

چگونه شرکت تان را برای سرمایه گذاران جذاب کنید؟

۵ راز شبکه‌های اجتماعی برای کارآفرینان

بدون سرمایه استارتاپ تان را راه بیندازید!

15 کارآفرینی که ثابت کردند سن تنها یک عدد است

دوچرخه اشتراکی؛ کسب و کاری برای جلوگیری از آلودگی هوا

دوچرخه اشتراکی

۷ درس کاربردی از یک کارآفرین ۷ ساله

ایرپادهای بی سیم دوست داشتنی های بی دردسر

ایرپادهای بی سیم

۴ روش برای جذب کردنِ مشتریان تشنه

جذب کردنِ مشتریان تشنه

نقش بازاریابی دیجیتال در رشد کسب و کار

بازاریابی دیجیتال

نقاشی‌هایی که با تکه‌های کاغذ و چسب خلق شده‌اند

نقاشی‌هایی با تکه‌های کاغذ و چسب

هوش و مهندسی مصرباستان را در این ستون سنگی ببینید

هوش و مهندسی مصرباستان

لیوان‌هایی شبیه سیاره‌های منظومه شمسی

عکس‌هایی با چشم اندازهای مشابه در کنار هم

بایگانی
  • ۰
  • ۰
دهخدا در حال نوشتن روی تخته‌سیاه بود که فهمید چند نفر پشت سرش ایستاده بودند. هنگامی که برگشت احمدی‌نژاد و مشایی را دید که با چند گلدان شمعدانی که با طناب به هم پیوند زده بودند پشت دهخدا و نزدیکِ در ایستاده بودند. دهخدا گردِ گچ را از سر آستین کتش تکاند و گفت: «برای چی بی‌اجازه اومدین پای تخته؟» مشایی با غرور گفت: «ما سر خودیم» احمدی‌نژاد از این سخن مشایی نیرو گرفت و گفت: «اجازه ما دست خودمونه» دهخدا نفسی عمیق کشید و گفت: «چرا اومدین پای تخته؟» احمدی‌نژاد گفت: «آی یارُم میاد، دلدارُم میاد» مشایی با دلی شکسته به احمدی‌نژاد نگاه کرد، احمدی‌نژاد به مشایی چشمک زد و گفت: «کلاغ دم سیاه قار قارو سر کن، مسافرم میاد شهرو..‌‌.» دهخدا با کلافگی حرف احمدی‌نژاد را برید و گفت: «بسه دیگه.
 
پرسیدم چرا اومدین پای تخته؟» مشایی پاسخ داد: «ما برای استقبال از مهاتما گاندی زمانه، مالکوم ایکس دوران، نلسون ماندلای امروزی و شاه‌ماهی کلاس یعنی بقایی اینجا گرد هم آمده‌ایم» دهخدا پوف کرد و گفت: «بهتره به جای استقبال بگی پیشواز، بعد هم اینکه مگه بقایی کجا بوده؟» رحیمی از ته کلاس گفت: «رفته بود آبخوری تا آب خنک بخوره» احمدی‌نژاد گفت: «این دسته‌گل رو هم براش ساختیم تا بهش بگیم چقدر مَرده» دهخدا رو کرد به احمدی‌نژاد و گفت: «یعنی توی همین دو دقیقه که بقایی رفته آبخوری شما دسته‌گل ساختین؟» جهانگیری با اخم گفت: «شمعدونیای لب پنجره رو برداشتن با طناب بند رختای بابای مدرسه بستن‌شون به هم» دهخدا با خشم پرسید: «از بابای مدرسه اجازه گرفتین؟»
 
مشایی پوزخند زد و گفت: «همچین طناب طناب میکنه انگار دکله، ما سهم‌مون رو از مدرسه برداشتیم، تازه شمعدونیا رو هم با گلدونش برداشتیم تا مدافعان حقوق شمعدانی‌ها اعتراض نکنن»، ابتکار گفت: «یعنی زمین‌خواری تو روز روشن». تا دهخدا خواست حرفی بزند بقایی در کلاس را باز کرد. احمدی‌نژاد با خوشحالی جیغ کشید و دسته گلی که ساخته بود را دور گردن او انداخت. بقایی زیر سنگینی گلدان‌ها کمرش خم شد اما به روی خودش نیاورد و همان‌طور که با آستینش دهانش را پاک می‌کرد گفت: «اگه احمدی‌نژاد بگه بمیر من هیچی نمی‌گم، فقط می‌پرسم چطور؟» مطهری پوزخند زد و زیر لب گفت: «مگه چطورش مهمه؟» مشایی با هیجان گفت: «ببین چقدر آدم اومدن استقبالت!»
 
دهخدا با کلافگی گفت: «به جای استقبال بگو پیشواز، بعد هنگامی که گفتی این همه آدم همین خودتون دو نفر رو گفتی؟» بقایی به مشایی گفت: «توی آبخوری کلی ازتون تعریف کردم، چندتا هوادار هم براتون پیدا کردم، باید یه برنامه بذاریم دفعه بعد همه با هم بریم آبخوری» مرتضوی گفت: «بچه‌های دم آبخوری خیلی با مرامن» رحیمی گفت: «به سلامتی سه کَس، آبخور و دکل‌خور و لولو و بر و بَکس» دهخدا لب ورچید و گفت: «اینا که از سه نفر بیشتر شدن» رحیمی گفت: «خواستم قافیه جور بشه» بقایی همان‌طور که زیر سنگینی گلدان‌ها عرق می‌ریخت از احمدی‌نژاد پرسید: «برای دسته گل که پول ندادی؟» احمدی‌نژاد گفت: «نه خیالت راحت» سپس یکدیگر را در آغوش گرفتند و بوسیدند و کلاس در هاله‌ای از آغوش و بوسه و یکسری سخنان غیرقابل پخش فرو رفت!
  • ۹۶/۰۵/۰۹
  • مدیر وبلاگ

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی