موریتانی چندین قرن پیش به صورت اتفاقی کشور شد. ظاهرا یک نفر از پادشاه فرانسه تقاضای خانه داشته که پادشاه فرانسه بعد از چهار سال در صحرای موریتاتی تعدادی خانه ساخته و نام آن را «مسکن مهق» گذاشته و به همین صورت،موریتانی،کشکی کشور شده است. موریتانی امروز بالاترین شاخص‌های جهانی در برخی موارد مانند تجاوز، ایدز، مرگ و میر، فقر و هرچی که هست را به خودش اختصاص داده است. موریتانی سال‌ها تحت استعمار فرانسه قرار داشت و فرانسوی‌ها پس از سال‌ها حضور در این کشور به این نتیجه رسیدند که این لقمه شرم و حیا که دیگه خوردن ندارد و اجازه دادند مردم موریتانی خودشان هرچی که هست را بخورند.
تاریخ سیاسی موریتانی به صورت هفتگی این‌طوری بوده که کودتا، انقلاب، جنگ، کودتا و مردم این کشور سر جمع سه روز را هم در آرامش نگذرانده‌اند.
در دوران معاصر، یک بشر در موریتانی دو کودتا انجام داده و قول داده به‌زودی فصل سوم کودتا را نیز ریلیز کند و گفته هرکس آن را اسپویل کند به اشد مجازات محکوم خواهد شد. در سال 1978 سرهنگ مصطفی ولد صالح، کودتا کرد و قدرت را در دست گرفت، چند سال بعد متوجه شد که این‌کودتا یک‌سری کم و کسری داشته و حق مطلب درست ادا نشده و با وجود اینکه قدرت در اختیار او بود، یک‌بار دیگر کودتا کرد و انسان‌های بیشتری را کشت. برای بار سوم که آمد کودتا کند، وزرای او جلویش را گرفتند و گفتند: «دیگه واسه خواهر پدر ما می‌خوای کودتا کنی؟ کسی باقی نمونده هانی!» در نتیجه آن‌ها تصمیم گرفتند صرفا جهت تنوع هم که شده ، وارد جنگ شوند. جنگ آن‌ها با قبایل شمالی در سال 1960 آغاز شد و پس از سال‌ها بدون نتیجه ماند. به گفته شاهدان عینی، روزهای آخر دیگر دو طرف درگیری مهمات نداشتند که به یکدیگر شلیک کنند، در نتیجه به سمت یکدیگر آب دهان انداخته و فحاشی می‌کردند که در نهایت هیتلر به آن‌ها پیام داد که «ول کنید بچه‌ها، جنگ بسه».
موریتانی در همسایه هم شانس نیاورده و همسایه‌های این کشور عبارتند از سنگال، الجزایر و صحرای بزرگ آفریقا که خودشان غم نان دارند و هر روز لب مرز می‌روند و از مردم موریتانی درخواست نان و آب می‌کنند. هیچ کشوری هم قصد ندارد به موریتانی حمله کند زیرا از قدیم گفته‌اند: «میازار موریتانی که دانه کش است» و مردم این کشور سال‌هاست بدون اینکه در وضعیت جنگی باشند در شرایط جنگی زندگی می‌کنند و اگر از طاعون و وبا و ایدز نمیرند، دولت‌شان آن‌ها را می‌کشد.